سیناسینا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

سینا کوچولو ی من

روزی که به خانه اومدی.

1392/4/29 15:18
نویسنده : سحر
421 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به گل پسر مامان

 

عزیزم در روز 21آذر ماه ساعت 12 خانم دکتر پیشوا اومد و تو رو مرخص کرد و من خیلی خیلی خوشحال بودم که تو رو میبرم خونه و به بابایی و مامان رقیه خبر دادم که تو مرخصی و به مامان رقیه گفتم لباسات رو بیاره که تنت کنیم و همون روز هوا بارانی بود وکارای مرخصیت خیلی طول کشید و ساعت 14:30 مرخص شدی و کلی هم خانم پرستار پیچیدت که یه وقت خدا نکرده سرما نخوری هوا خیلی سرد بود و اینم عکسات عزیزم

اینم که تو بغل مامانی هستی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

سمیه
9 شهریور 92 5:06
سمیه
5 آذر 92 16:41
پست جدید می خوامممممممممممم
سحر
پاسخ
چه جور پستی میخوای
مامانی درسا
15 آذر 92 2:18
عزیزم سلام تولدت هزاران بار مبارک انشاالله همیشه سلامت باشی و شاد
سحر
پاسخ
سلام مامی درسا ممنونم
مامان ارمیتا
22 آذر 92 21:13
سلام عزیزم.فکر کنم شما شیرازی باشید.منم همون شب که نی نیه شما دنیا اومده بیمارستان اردیبهشت بودم.اما چون تخت خالی نبود رفتم mri
سحر
پاسخ
بله عزیزم
مامان ارمیتا
26 آذر 92 8:24
وای اصلا باورم نمیشه حالا که عکستونو دیدم یادم اومد که منو شما توی اتاق نوار قلب بودیمو داشتن از نی نیه من نوار قلب میگرفتنو شمام رو تخت دراز کشیده بودینو مامانتونم واساده بود.وقتی گفتن که امشب باید عمل شی من بهتون گفتم خوش بحالت.شمام گفتی شوهرم تهرانه.گفتم خوبه وقتی برگرده راحت میاد بچشو میبینه.خیلی دلم میخواست بچتونو ببینم.اخه شکمتون خیلی کوچولو بودو همش میگفتم اخی نی نیش ریزه میزه هست.حالا که میبینم باورم نمیشه که شما همون خانومه لاید.
سحر
پاسخ
سلام مامان ارمیتا جون منم باورم نمیشه شما همون خانمی هستین نی نی تون خوبه به وبلاگتون سر زدم بسته بود خیلی خوشحال میشم بیشتر باهم اشنا بشیم خیلی قشنگ یادتون مونده بابا چه حافظه ایی دارین
مامان ارمیتا
14 دی 92 17:24
من همه چیزو از اونشب یادمه.چرا مطلب جدیدی نمیذاری.بهم سر بزن حتما
maman armita
18 فروردین 93 9:09
عزیزم 235 رمزمه. عید شمام مبارک.